به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم
بابا طاهر عريان
بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
حافظ
با آنکه ز ما هيچ زمان ياد نکردي اي آنکه نرفتي دمي از ياد، کجايي؟
حزين لاهيجي
با اين عطش تا چشمه، ديگر دير خواهد شد دريا اگر باشد دلت تبخير خواهد شد
محمد علي بهمني
با خدا باش و پادشاهي کن بي خدا باش و هر چه خواهي کن
مجلسي
باران که در لطافت طبعش خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
سعدي
بار درخت علم نباشد مگر عمل با علم اگر عمل نکني شاخ بي بري
سعدي
با رشته ي زلف توام امشب سر راز است افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است
هدايت طبرستاني
بار محبت از همه باري گرانتر است وان کس کشد که از همه کس ناتوانتر است
فروغي بسطامي
با ضعيفان هر که گرمي کرد عالمگير شد ذره پرور باش تا خورشيد تابانت کند
ظلي تبريزي
با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود بيچاره من که ساخته از آب و آتشم
شهريار
با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج آخر قدمي راست بنه اي همه جا کج
نظرات شما عزیزان: